محمد بن سیرین گوید:
اگر کسی بیند که پادشاه فرمود تا او را بیاویزد، دلیل که از پادشاه حشمت و جاه و بزرگی یابد، لیکن دلیل که دینش خلل افتد. اگر بیند که هنگام آویختن، مردمان نظر در وی می کردند، دلیل که بر عدد آن قوم مهتری و فرمانروائی یابد. اگر بیند که گروهی جمع شده اند و وی را بیاویختند، دلیل که بر آن قوم مهتر و فرمانروا گردد. اگر بیند که پیری مجهول وی را بیاویخت و مردمان به نظاره او همی بودند دلیل که بر خلق جهان فرمانروا شود، چون بیند که خویشان به نظاره او همی بودند. اگر بیند که خویشتن را بیاویخت و هیچ کس در وی نظاره نکرد، بلکه خود را آویخته همه دید، دلیل کند که خواهد بر خویشان خود مهتری کند، ولیکن کسی مطیع او نگردد.
جابر مغربی گوید:
چون وی را آویخته بودند و ریسمان ببرند و بیفتاد، دلیل که از جاه و بزرگی و حرمت بیفتد.
منوچهر مطیعی تهرانی گوید :
آویختن اینجا به معنی آویخته شدن آمده نه با میل و رغبت و اراده، چنگ زدن به جائی آویزان شدن. منظور اینجا از آویختن به دار آویخته شدن است که چون در خواب نامه های سنتی تحت این عنوان ذکر شده. با این تعربف اگر کسی ببیند که در خواب او را به حکم قانون و به دست مجریان قانون به دار آویخته اند از طریق همان قانون به حشمت و جاه و مقام می رسد و چند سر و گردن از اقران خویش بالاتر می رود. اگر کسی در خواب ببیند که او را به دام آویخته اند و مردم ازدحام کرده اند و به او نگاه می کنند به هیچ وجه بد نیست و بر عکس بسیار نیکو است چون بیننده خواب به شمارش آن ها که پای دار جمع شده اند ستایشگر و آفرین گو خواهد داشت و بر کسانی که تعدادشان کم نیست برتری می یابد. روی هم رفته به دار آویخته شدن بالا رفتن است و برتری یافتن است ولی در یک مورد بد هست و آن این که بیننده خواب ببیند طناب پاره شده و از اوج به پائین افتاده. این در بیداری برای مرد به دار آویخته شده بد نیست اما در خواب نشان آن است که از مقامی ساقط می گردد و احترامش از بین می رود.